ولی انصافاً مقداری که همین امروز تا ظهر دور از هیاهوی جلسهها و تماس همکارها کد مفید زدم، چند هفته بود که نزده بودم.
انتظار به سر رسید و پیچگشتیهایی که تازه خریدم به دردم خورد. برای اولین بار سر کار مجبور نبودم قبل از تست کد تازهام و برای باز کردن بدنهٔ دستگاه، نیم ساعت تو کشوهای مردم دنبال پیچگشتی بگردم!
پول ابزار کارم رو از جیب خودم دادم و با این وجود از کردهٔ خود دلشادم.
وقتی از #فسقل_مربوطه پرسیدم تو مهدونک با بچههای دیگه به چه زبونی حرف میزنه، در حالی که اصرار داشت به #آلمانی جوابمو بده، انگار یه چیزی یادش نمیاومد. بعد از کلی مکث و مِنمِن، آروم ازم پرسید: بابا، «آلمانی» به آلمانی چی میشه؟
#دیگه_هشتگش_قطعی_شد_صلواتی_ختم_کنید #روزانه #آلمانی #فسقل_مربوطه
لامپها رو که چند روز پیش قبل از این که کامیون بیاد وصل کرده بودم. تخت رو هم که امروز بستم. به همین مناسبت، و با علم به هشتاد و سه تا کارتن و کیسه که وسط هال و اتاقخواب پهنه، همین جا ختم #اسبابکشی رو اعلام میکنم. هورا :)
#به_خانه_برمیگردیم #خسته_اما_با_لبخند #روزانه #اسبابکشی
روز هومآفیس بود امروز مثلاً. به خاطر نوبت دکتری که خیلی نزدیک شرکته اومدم تو شهر. کارم که تموم شد گفتم برم یک ساعت آخر روز رو از شرکت با صندلی راحتتر و نمایشگر بزرگ کار کنم.
یه جوری با سؤالهای فنی همکارها و درخواستهای باگفیکس پای دستگاه پاگیر شدم که انگار همهشون از یک ماه پیش خبر داشتن که من امروز یک ساعت این جام و فقط خودم نمیدونستم 😂
امروز ساعتهایی رو که رییس (فسقل مربوطه) خواب بود و میشد نفسی کشید، به کارهای جاری پروژهٔ الگوهای #فارسی برای #لیبرهآفیس @PersianTemplates رسیدم. عرفان @erfanekm دستت درد نکنه به خاطر کمکی که میکنی! زودی باهات تماس میگیرم.
امروز مثل کارمندهای نمونه رفتم و در #انتخابات شورای کارگری کارخونهمون رأی دادم. اولین بارم بود.
تو شرکت ما و کلاً تو صنف ما تو آلمان شوراهای کارگری این قدر زورشون زیاده که من خیلی وقتها دلم برای مدیریت محترم (رئیسهامون) میسوزه! گاهی فکر میکنم ما کارمندها رئیسهامون رو به اسیری گرفتیم و هر چی ما میگیم باید گوش کنن! که خب تقریباً هم همینه اوضاع در واقع!
#کارگران_جهان_متحد_شوید #کار #روزانه #انتخابات
یعنی کجا ممکنه قایم شده باشه؟
#هشتگ_جدید_رو_چی_بذاریم #روزانه
#روزانه #هشتگ_جدید_رو_چی_بذاریم
میدونم که برای خیلی از خوانندگان محترم این سطور کار پیشپا افتادهای شمرده میشه، ولی من بعد از ۳۶ سال که مطلقاً هییییچ چی از نواختن موسیقی و خوندن #نوت نمیدونستم، به بهانهٔ کیبورد کوچولویی که برای فسقل مربوطه گرفتیم، و با کمک یک صفحهٔ A4 راهنمای خوندن نوت که تو جعبهاش بود، بالاخره دارم ساز میزنم! دیروز نوت آهنگ «ای ایران» رو پیدا کردم و تا یه جاهاییش رو هم یاد گرفتم بزنم. :flow: 🎼
هر کاری میکنم regex رو نمیتونم از روی مثالهاش بفهمم و یاد بگیرم. بعد از دیدن کلی مثال، الگوهای regex هنوز برام مثل رشتهٔ تصادفیای از پرانتز و کروشه و نقطه و ستاره است!!
خیلی با grep و همچنین با awk راحتم، ولی جایی که فقط regex در دسترس باشه، کارم گیر میکنه! مثل امروز.
دیگه دارم مجبور میشم که برم و وقت بگذارم و مثل آدمیزاد یه راهنمای regex رو از اول (تا آخر؟) بخونم که دوباره مثل امروز گیر نکنم.
بخونم؟
تا همین لحظاتی پیش فکر میکردم امروز پنجشنبه است و فردا هم در خدمت باگها و فیچرها هستیم. ولی چه نشستهای! امروز جمعه است و فیتیله، فردا باید بشوری و بسابی!
حالا نمیدونم خوشحال باشم یا ناراحت. کاش دستکم یه سفرکی میرفتیم دلمون وای میشد.
فردا قراره برای بار چهارم برای فسقل مربوطه تولد بگیربم. این بار با ده دوازده تا مهمون و کادو و کیک حسابی!
#هشتگ_جدید_رو_چی_بذاریم #تولد #روزانه
یک-تابع-سیپلاسپلاس-۸۵-خطی-رو-بازنویسی-کردم-شد-۱۵ -خط-و-تازه-یکی-از-اشکالهای-قبلی-تابع -هم-رفع-شده.-
و از کردهٔ خود دلشادم.
#و_لکن_دلخوش_به_این_مقدار_نباشید #کار #روزانه
وقتی فسقل مربوطه، دوربین گوشیات رو یه گوشهای از خونه گیر میاره، این میشه گالری عکسهات :flow:
#هشتگ_جدید_رو_چی_بذاریم #روزانه
از مضرات بچهداشتن اینه که نه تنها نمیتونی مثل سابق #کتاب داستان بخونی، بلکه حتی وقتی بعد از چند ماه خواستی خوندن کتابی رو ادامه بدی، نمیدونی تا کجاش خوندی، چون فسقل مربوطه، کاغذ نشونهای رو که لای کتاب گذاشته بودی برداشته و انداخته تو قابلمهٔ اسباببازیاش که باهاش خورش بپزه :))
#هشتگ_جدید_رو_چی_بذاریم #روزانه #کتاب
امروز تو جلسهٔ کاری دونفره بین من و رئیسم، ایشون از فیلمی نام بردند و پیشنهاد کردند که من ببینمش. رایجه همچین چیزی؟