در کتابهای کهن عبارت «قول جمهور» را زیاد میبینید.
این عبارت در زمانهٔ ما یعنی همان «نظر اکثریت»، یعنی نظری که اکثر صاحبنظران با آن همعقیدهاند.
از این عبارت وقتی استفاده میکنند که بخواهند دربارهٔ اختلافِنظرهای حول یک موضوع خیلی کرّ و فر نکنند و به نظر اکثریت اکتفا کنند.
@Hosseinzadeh
در #عربی «کثیف» یعنی متکاثف، یعنی چیزی که اجزائش در هم فشرده شدهاند، تقریباً مترادف «غلیظ».
اما در #فارسی کثیف یعنی چرک، آلوده، ناتمیز.
بعضی کلمات با یک تغییر کوچک معنیشان بهکلی دگرگون میشود.
برای مثال کلمهٔ «آزار» با مدّی که روی حرف الفِ آن است یک کلمهٔ #فارسی است و معنیاش هم که روشن است، اما اگر مدّ روی الف را بردارید و زیر آن یک کسره بگذارید، به یک کلمهٔ #عربی تبدیل میشود و معنیاش هم دستارطوری بوده است که دور کمرشان میبستهاند.
کلمهٔ «غلیظ» در #فارسی بار معنایی منفی ندارد، اما در #اردو چرا.
برای مثلا وقتی بگویند فلانی شخص غلیظی است، یعنی آدم کثیفی است!
جالب است که کلمهٔ «کثیف» در فارسی بار معناییاش منفی است، اما در اردو نه.
برای مثال وقتی بگویند امروز هوا کثیف است، یعنی هوا متراکم و ابری است.
کلمهٔ کثیف در اردو به معنای اصلی این کلمه در #عربی نزدیک است.
احتمالاً شنیدهاید که کلماتی را که ذاتاً #فارسی هستند را نباید با حرف «ط» نوشت، چرا که از حروف #عربی است.
یعنی چی؟
هر زبانی از تعدادی صامت و مصوت تشکیل شده.
وقتی در زبانی صامتی وجود نداشته باشد، طبیعتاً حرفی هم که نماینده و متناظرش باشد وجود ندارد.
در فارسی فقط یک آوای «ت» داریم و طبیعتاً لزومی هم نبوده که حرف دیگری برای نشان دادنش وجود داشته باشد.
@RezaHoss @mehr32
چرا میشود، ولی تصدیق من تأیید ریشهیابی ایشان نیست.
بگذار یک مثال دمِدستی بزنم.
مگس مرّکب از مزه+گس است و این حشره را از آن روی مگس خوانند که در هر چه بیفتد یا بر هر چه بنشیند، آن را گسمزه کند.
آقا رضا، من اگر همین تشبیه نامعقول را در یک بافت مناسب بگذارم، ایبسا عوام آن را باور کنند.
منظور من از ریشهتراشی عامیانه چنین چیزی است.
اگر نادرست بودن عرضم با تحقیق بیشتر برایم مسجل شد، همینجا از شما عذرخواهی میکنم.
@danialbehzadi
«اسطوره» معرب از واژهای یونانی است و املای آن با «ط» کاملاً صحیح است.
تعدادی از مثالها هم خیلی دقیق نیستند.
امیدوارم فرصت کنم و دربارهٔشان بنویسم.
تجزیهٔ کلمهٔ ذباب (در #عربی بهمعنی مگس) به «ذب» و «اب» مصداق بارز ریشهتراشی و کاملاً غیرعلمی است.
«...در صورت انقراض اولاد واقفه...»
انقراض؟!
چرا «وفات» نه؟
حداقلش میشد از کلمهٔ «فوت» استفاده کرد.
مگر گونهٔ جانوری هستند که منقرض شوند؟!
کلمهٔ «مزخرف» در اصل بهمعنی «جواهرنشان» است، اما در عُرف این معنی مَجازیاش است که متداول است.
من دیدهام که گاهی حتی دانشگاهرفتهها هم «ة» را «هِ دونقطه» میخوانند!
این حرف با چند اسم شناخته میشود:
تای گِرد
تای تأنیث
تای مدوّره
«مصطفی» و «مجتبی» هر دو بهمعنی «برگزیده» هستند، اما تفاوتی دارند!
هر فرهنگ لغتی که داشتم را زیر و رو کردم. حتی از دو فرهنگنویس هم سؤال کردم، اما به جواب نرسیدم.
مسئله این است که این را از کسی شنیدم که در دقت به تفاوت لغات اعجوبهای است و بنابراین نمیتوانم از کنار حرفش بیاعتنا بگذرم.
«طبرسی» نام یکی از محلات قدیم #مشهد است.
خیلیها (حتی اهالی مشهد) این کلمه را بهاشتباه به فتح «ب» و سکون «ر» تلفظ میکنند. در حالی که صحیحش به سکون «ب» و کسر «ر» است!
«طبرس» معرّب «تفرش» است و حرف «ی» در آخِر کلمه هم یاء نسبت است، یعنی اهل طبرس (تفرش).
من کلمهٔ «سیاستورز» را نسبت به «فعال سیاسی» بیشتر میپسندم.
«ورز» مرخّم «ورزنده» است و یکی از معانیاش «کارکننده» است که معادلی #فارسی برای «فعال» است.
به بیان دیگر «سیاستورز» کوتاهٔ شدهٔ «سیاستورزنده» است که فارسیتر از «فعال سیاسی» است.
از نظر من به زبان آوردنش هم آسانتر از ترکیب «فعال سیاسی» است.