خانوم زبانم دو سه ماه پیش بهم پیشنهاد کرد یه متن به طنز بنویسم درباره ی چیزایی که تو آلمان به نظرم عجیب غریب و خاص آلمان میاد. اولش دو سه مورد درنظر داشتم تو دو تا بند بنویسم تموم شه بره. الان رسیدیم به هفت صفحه و حالا حالاها ادامه داره. اونم گیر داده که این تموم بشه باید بدیم چاپ بشه.
#نوشتن #آلمانی
تقریباً ده سال پیش شروع کرده بودم به #نوشتن یه راهنما برای برگزاری #کارسوق برای دانشآموزان دبیرستانی. گذاشته بودمش روی «ویکیکتاب» (همونی که مثل ویکیپدیاست ولی برای کتابهای آزاده). هیچ وقت کامل نشد، ولی همون موقع تقریباً نصفش رو نوشتم.
تا این که امروز صبح (بعد از ده سال!) تو قطار نشسته بودم به سمت کار و ناگهان بهم الهام شد که دوباره بازش کنم و ادامهاش بدم! امیدوارم این بار نوبت نصف دیگهاش باشه 😀
#wikibooks