اگر میخواهید پولتان را دور بریزید، در کلاس این خانم شرکت کنید.
تمرین #ویرایش
در نقلِقول مستقیم، نقطهٔ پایان جمله در خارج از گیومه گذاشته میشود یا داخل آن؟
تمرین #ویرایش
«شمار عظیمی از مردم علاقمند به فعل و فعالیت سیاسی به مراتب مختلف با اصولگرایان و براندازان و اصلاحطلبان مخالفند.»
۱. «علاقمند» غلط املایی است و متأسفانه رایج هم شده. صحیحش «علاقهمند» است.
۲. «فعل و» با توجه به گویا بودن «فعالیت» از نظر من مصداق حشو است.
۳. قید «به مراتب» در اینجا قدری کژتاب است و روشنتر این بود که از قیدهای گویاتری مثل «در مراتبِ» یا «در درجاتِ» یا حتی «با شدت و ضعفهای» استفاده میشد.
تمرین #ویرایش
۱. بعد از منادا و بسته به سیاق (بافت) یا ویرگول گذاشته میشود یا علامت تعجب، در حالی که در این پرده از نقطهویرگول استفاده شده!
۲. «جشن انتشار دبیان ۱۲» عنوان جشن است و مهمانان به خودِ جشن میآیند، نه به عنوانش! بنابراین بهتر بود که برای ایجاد تمایز و جلب توجه صرفاً عبارت «دبیان ۱۲» داخل گیومه گذاشته میشد.
۳. پس از پایان جمله ویراستهتر این بود که نقطه گذاشته میشد.
دوستان، این نمونهای از سختیهای کار #ویراستاری است.
در ابتدا باید آنقدر فکر کند تا منظور نویسنده را بفهمد و بعد تازه با «کمترین تغییر و تصرف» جملهٔ او را اصلاح کند.
من این تکه از متن را نمیفهمم.
شما منظورشان را متوجه میشوید؟
«قاضی حداد همان کسی بود که مسئولیت قضاییِ تیم امنیتی مأمورِ "به صفر رساندن" فعالان ملی-مذهبی آن روز بخصوص شخص سحابی را به عهده داشت.»
نمیدانم یادداشتهای احمد #زیدآبادی در کانالش را خودش تایپ میکند یا نه.
اگر خودش این کار را میکند، باید اقرار کنم که با اندکی مسامحه بهراستی به قواعد درستنویسی مقید است و نوشتههایش از نظر صوری حقیقتاً به ویرایش خیلی کمی نیاز دارند. 👏
تمرین #ویرایش
۱. سریاء «همسایه» گذاشته نشده؛
۲. بعد از «گرامی» باید ویرگول بیاید، نه دونقطه!
۳. تنوینِ «لطفا» باید گذاشته میشد؛
۴. «روی» باید با نیمفاصله از «به» جدا میشد، نه با فاصلهٔ کامل؛
۵. «درب» گرچه غلط نیست، اما «در» مرجح است؛
۶. بهتر است برای «در» کسره گذاشته شود تا با حرف ربط «در» اشتباه نشود؛
۷. نقطهٔ پایانی جمله باید به کلمهٔ پیشش بچسبد و نباید فاصلهای میانشان باشد.
#ویراستار #ویراستاری #فارسی #ویرایش
تمرین #ویرایش
۱. سریاء «همسایه» گذاشته نشده؛
۲. بعد از «گرامی» باید ویرگول بیاید، نه دونقطه!
۳. تنوینِ «لطفا» باید گذاشته میشد؛
۴. «روی» باید با نیمفاصله از «به» جدا میشد، نه با فاصلهٔ کامل؛
۵. «درب» گرچه غلط نیست، اما «در» مرجح است؛
۶. نقطهٔ پایانی جمله باید به کلمهٔ پیشش بچسبد و نباید فاصلهای میانشان باشد.
افاضات یک مثلاً ویراستار!
بیچاره مشتریانی که او ویراستارشان است.
«خب مگه چه اتفاقی میفته اگر گاهی استفاده کنیم
الان که در حال آزمون دادن نیستیم
یه سوال پرسیدم و جواب گرفتم
استاد که درحال تست گرفتن نیستن!
من خودم ویرایش انجام میدم
ولی خب گاهی پیش میاد از کلمات خودمانی هم استفاده کنم
به نظر من هیچ اشکالی نداره
مگر اینکه استاد بفرمایند فقط کتابی چت کنیم!!!»
#فارسی #ویرایش #ویراستار #ویراستاری
بهروز صفرزاده (فرهنگنویس و ویراستار):
«حفظِ رسمالخطِ ناقص و دشوارخوانِ متونِ کهن نه تنها فایدهای ندارد، بلکه منشأِ دشوارخوانی و بدخوانی و کجفهمیِ متن میشود.
نمونۀ خوبش کتابِ هدایة المتعلمین فی الطب به کوششِ دکتر جلالِ متینی است.»
چند سال پیش یک آشنا دستنوشتههایش را برای #ویرایش سپرد.
نظر من این بود که ارزش چاپ ندارند، اما خودش اصرار داشت.
در خصوص دستمزد توافق کردیم و کار را شروع کردم.
تمام که شد، نسخهٔ ویراسته را به دوستش داد تا نظر بدهد.
همانی را گفت که من قبل از ویرایش گفته بودم و از آنجا که به چاپ نرسید، فکر کرد لازم نیست دستمزد من را بدهد!
چون آشنا بود مجبور بودم آبروداری کنم، اما سوختم!
اوایل کارم بود.
آن روزها حمله به سند بیست و سی تازه شروع شده بود.
از قضا کتابی که برای #ویرایش زیر دستم آمده بود، در توجیه همان حملهها نوشته شده بود.
یکی دو سطر اولش را که خواندم، متوجه شدم که این کتاب حتی اگر مطالب درستی هم داشته باشد، در هر حال جهتگیرانه نوشته شده.
به سرویراستار گفتم حاضر نیستم ویرایشش کنم.
بحثمان شد و نتیجهٔ آن استعفای من در همان آغازِ کارم بود.
بعد از آن مستقل کار کردم تا مجبور نباشم هر کاری را قبول کنم.
چند سال پیش همکارم که خیلی مشغله داشت، برای #ویرایش کتابی به من رو انداخت.
توی رودربایستی قبول کردم و محتوای کتاب را هم نمیدانستم.
تقریباً به میانهٔ کتاب که رسیدم، متوجه شدم تمام این کتاب در توجیه فیلترینگ و خشونت مقدس است!
نمیتوانستم وسط کار شانه خالی کنم، اما از خودم بابت ویرایش آن کتاب نفرت داشتم.
شاید برایتان جالب باشد که تقریباً تمام دستمزد آن کتاب بابت تعمیر لپتاپم رفت و واقعاً برکت نداشت.
آرزویم این است که آن کتاب چاپ هم نشده باشد.
@afshin
در #ویرایش پایاننامهام هم چنین مشکلاتی داشتم! اصرار داشتم در حد امکان از واژههای فارسی سره استفاده کنم و بعضی وقتها استفاده از این معادلها معنای جمله رو عوض میکرد.
مثلاً به جای «استفاده کردن» نوشته بودم «بهره بردن». یا این که یک واژه رو بیشتر از یک بار یا حتی گاهی ۳ بار در یک جمله به کار برده بودم.
البته خوشبختانه استادراهنما مهارت زیادی در ویرایش هم داشت و همه رو بهم گفت و درستشون کردم.
ولی کاملاً چالشهای این چنینی ویرایش رو میفهمم.